یو می هو تراپی ، طب سنتی ، طب سوزنی

سایت مرجع آشنایی با سیستم های درمانی یو می هو ، طب سنتی ایران ، طب سوزنی

یو می هو تراپی ، طب سنتی ، طب سوزنی

سایت مرجع آشنایی با سیستم های درمانی یو می هو ، طب سنتی ایران ، طب سوزنی

يكشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ب.ظ

اصطلاحات طب سنتی

مهَزِّل:  لاغر کننده
مُنضِج:  پخته کننده و پزنده میوه. نضج دهنده و پزنده و پخته کننده میوه و گوشت و جز آن. (ناظم الا  طباء) (از اقرب الموارد). پخته کننده ریش و خلط و ماده را. (غیاث ) (آنندراج ).

در اصطلاح طب دارویی را گویند که خلط را پخته و آماده کند برای دفع و نیز دارویی که ریش را پخته کند. (ناظم الاطباء).

آنچه خلط را قابل دفع سازد اعم ازآنکه رقیق را غلیظ کند چون خشخاش یا به عکس آن مانند طبیخ حاشا، یا منجمد را نرم کند چون حلبه. (تحفه حکیم مومن ) پزنده. رساننده، چنانکه قرحه سخت را (یادداشت مرحوم دهخدا).

یعنی اعتدال دهنده قوام اخلاط.

نضج عبارت از اعتدال اخلاط در کیفیت و کمیت و قوام صالح هر خلط است آنچنان که لایق آن است تا از آن خلط منفعتی که مورد نظر است، حاصل گردد؛ مانند دم که نضج آن عبارت از اعتدال قوام و متین صافی غیر حاد بودن آن است تا صلاحیت جزو عضو شدن را داشته باشد و نضج صفرا آنکه رقیق صافی حاد باشد اما نه به سر حد افراط و تفریط تا افعال مطلوبه از آن صادر گردد و نضج بلغم آن که بسیار رقیق مایی غیر متشابه‏الاجزاء نباشد تا صلاحیت استحاله به خون و جزو اعضا شدن را به اختلاط به خون و یا استحاله بدان داشته باشد و سودای دردی دم صافی غیر محترق باشد تا صلاحیت تغذیه بعض اعضا به اختلاط به خون و غیر آن از فواید مطلوبه آن داشته باشد و لهذا نضج عبارت از طبخ معتدل کامل است (مخزن الادویه)
ملیّن:   یعنی نرم کننده بطن و آن دارویی را نامند که به قوت حرارت معتدله و رطوبت خود اخراج نماید آنچه در معده و امعا است و این اعم از منضج و مزلق است مانند مغز فلوس خیارشنبر و تمر هندی و شیرخشت.
نکته قابل توجه آنکه در مفاهیم طب سنتی، ملین تعریفی جدا از مسهل دارد.
ملطّف:
 یعنی لطیف کننده و آن دارویی را نامند که به حرارت معتدله خود خلط غلیظ را رقیق گرداند مانند حاشا.
مقوی:  یعنی قوت بخشنده و آن دارویی را نامند که قوام عضو و مزاج را تعدیل نماید تا آنکه از قبول فضولاتی که به سوی آن ریزش می‏کنند، مانع شود و آن عضو را از آفات نگهدارد و این دو حالت دارد یا آنکه به واسطه کیفیت باشد یعنی آنچه را سرد است گرم کند و آنچه را گرم است سرد کند مانند دهن ورد و یا بالخاصیه به خاصیتی که در آن است این کار را انجام دهد مانند طین مختوم.
مقرّح:  یعنی زخم کننده و چرک آورنده و آن دارویی را نامند که به قوت حرارت و نفوذ و جذب خود رطوباتی که میان اجزای پوست است را به تحلیل برد و فانی سازد و اجزای آن را جدا کند و مواد ردیه را به سوی آن جذب کند و احداث قرحه (زخم چرکی) نماید مانند بلادر(مخزن الادویه). آنچه سبب ریش و قرحه شود و تولید جراحت کند (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)

مفتّح:  گشاینده. بازکننده. تفتیح کننده سده، گشاینده سده (یادداشت دهخدا).  
به اصطلاح طب، هر آنچه مجاری بسته شده را باز کند (ناظم الاطباء).
دوایی است که ماده‏ ای را که در داخل تجویف منافذ مانده باشد به سوی بیرون به حرکت درمی آورد تا مجاری باز شوند و این قوی‏تر از جالی است، مانند فطراسالیون و این خاصیت بدان جهت است که آن دارو یا لطیف و محلل است و یا لطیف و مقطع و یا لطیف و غسال.
و هر حِرّیف (تند) و هر لطیف سیال مایل به حرارت و مایل به اعتدال و هر لطیف حامض مفتح است. (از قانون ابوعلی سینا کتاب دوم و مخزن الادویه )
نزد پزشکان، دارویی است که ماده ای که بیرون آمدن آن متعذر و متعسر است را از مجرای مسدود بیرون می آورد، هنگام فعل حرارت غریزی در مجرا، مانند کرفس . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
دوایی است که محرک ماده واقع در تجویف منافذ یا دهانه های آن است به سوی بیرون، مانند نطرون (بحرالجواهر).
مضمضه :  هر مایعی را نامند که در دهن حرکت دهند.
مضغ :  جویدن چیزی است
مسیخ:  از انواع طعم ها است.  بی مزه را گویند و با تفه مرادف است.
مسکر:   هر چه مستی آورد اعم از آنکه با ایجاد فرح و شادی باشد یا نباشد
مُسبِت:   آنچه خواب آورد و با منوم مرادف است.
مزاج:  کیفیت حاصله در جسم مرکب است که از تاثیر کیفیات مختلف ارکان تشکیل دهنده آن جسم بر هم حاصل می‏شود (مفرح) گفته شده اطلاق نام مزاج بر این کیفیت به مجاز است زیرا مزاج در حقیقت یعنی مخلوط شدن.


مرض:   بیماری و بیمار شدن، هیات بدنی غیرطبیعی که موجب ایجاد آفت در فعلی از افعال بدن می‏شود (بحرالجواهر).
مر :   تلخ و هر چه به سطح ظاهر زبان نفوذ کند و درشت سازد و با کراهیت بود و طبع را بر هم زند اطبا هریک از مزه ها را دارای افعال خاص می‏دانستند و فعل تلخی تسخین (گرم کردن) و جلا و منع عفونت است
مدر:  جاری کننده بول (غیاث اللغات ). آنچه رطوبتها را از عروق و دیگر اعضا به مجاری بول براند تا ادرار را بیرون سازد. (بحرالجواهر)،
ادرار آورنده و آن دوایی را نامند که به قوت حرارت و تلطیف خود بخش آبی اغذیه و فضولات سیال را به شکل بول و حیض و عرق و شیر اخراج و دفع نماید (مخزن الادویه)
مخدر: بی حس کننده و آن دوایی را نامند که به قوت برودت و یبوست و قبض خود اخلاط را منجمد گرداند و مسامات عضو را سد نماید و از نفوذ روح نفسانی در آن مانع آید و اندک بی‏حس گرداند و از حرکت بازماند و یا آنکه روح نفسانی حساس متحرک را کثیف گرداند که احساس و حرکت آن کم گردد مانند افیون و لهذا اکثر مخدرات سرد و خشک می‏باشند (مخزن الادویه)
محمر:
یعنی سرخ کننده و آن دارویی را نامند که به قوت گرمی و جذب خود، عضو و آنچه ملاقی و متصل است بدان را گرم کرده و خون را به سوی آن جذب کند در نتیجه عضو جذب کننده قوی شده و بدان سبب ظاهر آن سرخ گردد و فعل این دارو به فعل کی و داغ شبیه است مانند خردل و انجیر و فودنج (مخزن الادویه).
محلل:   حل کننده. گدازنده .تحلیل برنده. (ناظم الاطباء). گوارنده. هضم کننده. ضد مغلظ. آنچه تحلیل غذا کند (یادداشت مرحوم دهخدا) دارویی باشدکه ماده را آماده تبخیر کند و سپس بخار شود مانند جندبیدستر. (کشاف اصطلاحات الفنون ). داروئی است که خلط موردنظر را از طریق تبخیر متفرق گرداند و آن را از موضعی که چسبیده جزء به جزء خارج نماید مانند جندبادستر. (از قانون بوعلی ) محلل نفخ یا محلل ریاح : بادشکن. (یادداشت مرحوم دهخدا). داروئی است که بادها را در اندرون آدمی رقیق کند تا دفع شوند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
به تحلیل برنده و آن دارویی را نامند که به قوت خود جدا نماید و خارج گرداند اخلاط را از موضعی که چسبیده و قرار یافته‏اند در آن و جدا گرداند اجزای آن را از هم و به بخار دفع کند ذره به ذره تا آن که باقی نماند از آن چیزی مانند جندبیدستر (مخزن الادویه).
مجفّف:   یعنی خشک کننده و آن دارویی را نامند که به قوت مجففه خود احداث تجفیف و خشکی در عضو نماید و رطوبات آن را تلطیف نماید و به تحلیل برد مانند سندروس (مخزن الادویه)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۳
دکتر کیائی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی